کلید ضربه به ایران در دستان ترامپ؟ | نبود سیاست اقتصادی واضح، پاشنه آشیل کشور!

به گزارش نبض بازار اگر به سوابق حمله های نظامی آمریکا و دیگر کشورهای هم پیمان با آن به کشورهای دیگر نگاه کنید می بینید فقط زمانی حمله ها انجام شده که آنها مطمئن بودند طرف مقابل ضعیف شده.
مثل عراق و لیبی و افغانستان و...
هر وقت هم آنها می بینند کشوری اقتدار بازدارندگی نظامی در اختیار دارد و هزینه حمله به آن بسیار سنگین است آنها از روش دیگری استفاده می کنند، جنگ سرد که شامل جنگ های اقتصادی و سیاسی و روانی و رسانه ای و... می باشد.
هدف از جنگ سرد در این است که به کشور مقابل از درون آسیب بزنند و کاری کنند که فرو بپاشد.
نمونه بسیار بازر این ماجرا هم شوروی سابق می باشد که بدون حتی شلیک یک فشنگ آن را فرو بپاشند.
درباره ایران آنها به خوبی می دانند که ایران طی سالهای پس از جنگ جهانی به وسیله عراق بر علیه ایران به شدت روی سامانه های دفاعی خود کار کرده و دکترین هایی را پیاده کرده که هزینه حمله به ایران را بسیار بالا ببرد.
علیرغم همه هیاهویی که اینها درباره جبهه مقاومت در منطقه راه انداخته اند ولی خودشان به خوبی می دانند که توانمندی های جبهه مقاومت هنوز سر جایش است و علیرغم همه ضربه هایی که به این جبهه وارد شده هنوز توانمندی ضربه زدن به آمریکا و اسرائیل ومتحدانشان را دارند.
ضربه هایی که می تواند بسیار سنگین و حتی مهلک باشند.
از نظر توانمندی نظامی هم ایران موفق شده روی ابزارهایی کار کند که موازنه قدرت میان این کشور و ایالات متحده در منطقه ایجاد کند.
شاید آمریکایی ها تسلیحات بسیار مدرن و قوی ای در اختیار داشته باشند اما این بدین معنا نیست که ایران در مقابل آنها نا توان است.
اگر آنها یک در صد ملیون مطمئن بودند که ایران نمی تواند به آنها ضربه بزند مطمئن باشید تا الآن چند باره به ایران حمله کرده بودند.
بیش از ۲۰۰ پایگاه نظامی آمریکا در منطقه وجود دارد که اکثر آنها در مقابل حملات ایران و متحدان اش آسیب پذیر می باشند چون آمریکا نمی تواند سامانه های دفاعی خود را برای همه آنها هزینه کند، علاوه بر اینکه بزرگترین پایگاه آمریکا در منطقه، یعنی اسرائیل بیش از همه در مقابل ایران به شدت آسیب پذیر است.
اگر ادعاهای اسرائیلی ها مبنی بر نابودی سامانه های دفاعی ایران صحت داشت مطمئن باشید اسرائیلی ها و آمریکایی ها همانگونه که سوریه و عراق و لبنان و غزه را شخم زدند ایران را هم شخم می زدند.
آنچه شواهد نشان می دهد این است که این ادعای رسانه ای اسرائیل صحت ندارد و بر عکس عملیات ماه اکتبر سال گذشته اسرائیل با شکست مفتضحانه ای مواجه شد، در حدی که حتی ایران پاسخ به آن را نیز بی اهمیت دانست.
هیچ کس نداند، خود اسرائیلی ها و آمریکایی ها به خوبی می دانند که قرار نبود ۱۵۰ بمب افکن و جنگنده اسرائیلی فقط بیایند دم مرز سوریه و اردن با عراق و از آنجا موشک به سمت ایران پرتاب کنند تا چند پایگاه مرزی و یا حتی سامانه موشکی را دم مرز هدف قرار دهند.
اگر سامانه های دفاعی ایران روی هواپیماها قفل نکرده بودند و موشک های دشمن را قبل از رسیدن به خاک ایران نابود نکرده بودند قطعا هدف اصلی این بود که این جنگنده ها و بمب افکن ها وارد ایران شوند.
همین ماجرا بود که عملا منجر به آن شد تا آمریکا و اسرائیل از انجام عملیات بر علیه ایران منصرف شوند و امروزه تهدید های آمریکا بر علیه ایران بیشتر تهدید است تا واقعی.
ترامپ یک نظامی نیست بلکه یک تاجر است و هنر او در این است که از ابزار تهدید برای منافع اقتصادی و قرارداد بستن بهره ببرد.
به این دلیل بیشتر کارشناسان باور دارند تهدید های آمریکا بیشتر به این خاطر است که آنها به دنبال مذاکره و توافق هستند تا جنگ چون با توجه به توانمندی های نظامی ایران حمله به این کشور می تواند هزینه های بسیار سنگینی را بر دوش آمریکایی ها تحمیل کند، هزینه هایی که می تواند در نهایت کمر آمریکا را بشکند وآنها را از هدف اصلی ترامپ یعنی مقابله با چین دور کند و در نهایت منجر به آن شود که چین با سرعت بسیار بیشتر به ابر قدرت اقتصادی جهان تبدیل شود.
آمریکایی ها در این شرایط سعی می کنند به ستون دوم یعنی حمایت داخلی مردم از حکومت ضربه بزنند.
آنها به خوبی متوجه شده اند به همان نسبت که ایران موفق شده اقتدار نظامی خود را تقویت کند و نظامیان این کشور برای حفظ امنیت کشور از همه چیز گذشت کرده اند در بحث اقتصادی نتوانسته کاری کند و بر عکس پشت جبهه ها برخی دارند در راستای اهداف آمریکا فعالیت می کنند تا از داخل به حاکمیت ضربه بزنند.
نبود یک سیاست اقتصادی واضح و سردرگمی در سیاست های اقتصادی کلید درب پشتی ای است که آمریکایی ها می توانند از آن وارد شوند و به کشور آسیب بزنند.
نیاز نیست که شما کارشناس اقتصادی باشید، فقط شما به سیاست های مالیاتی و همچنین کسب و کار و یا سیاست های ارزی و... ایران نگاهی گذرا داشته باشید کافی است تا متوجه شوید این سیاست ها بیش از اینکه به نفع کشور واقتصاد آن باشد به ضرر آن است، سیاست های اقتصادی ای که یا در کشورهای دیگر منسوخ شده ویا کلا غلط تلقی شده و دیگر استفاده نمی شود ولی در ایران قاطی سیاست های اقتصادی پیاده می شود.
علیرغم همه تحریم هایی که آمریکایی ها بر علیه ایران وضع کرده اند اما طبق آمار بانک جهانی ایران چیزی ما بین ۱.۷ تا ۱.۹ تریلیون دلار گردش مالی در سال گذشته داشته.
این بدین معنا است که گردش مالی اقتصاد ایران از دیگر متحدین آمریکا در منطقه مثل ترکیه و عربستان سعودی و امارات و اسرائیل و مصر و عراق و... بالاتر بوده.
کشورهایی که هیچ کدام تحت تحریم نیستند.
همین بس کافی است تا متوجه شد ایران از نظر اقتصادی چه قدر ارزشمند است و چرا آمریکایی ها دست و پا می زنند تا این اقتصاد در تصرف آنها قرار گیرد.
البته بسیاری کارشناسان هم باور دارند چون هیچ کدام از متحدین آمریکا در منطقه توانمندی و امکانات ایران برای تبدیل شدن به پلیس منطقه ای را ندارند آمریکایی ها دوباره علاقه مند شده اند ایران پلیس منطقه ای آنها شود.
آنها سرمایه گذاری زیادی روی پیدا کردن جایگزین ایران به عنوان نماینده خود در منطقه پس از انقلاب اسلامی در ایران انجام دادند اما همه تلاش ها و هزینه ها بی فایده بود و مجبور بودند در همه موارد خود مستقیم وارد عمل شوند.
نه اسرائیل می تواند بدون حضور مستقیم آمریکا از خود دفاع کند و نه ترکیه بن اقتصادی بقا را دارد و نه مصر و نه عربستان سعودی ونه...
تنها کشور در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا که بدون نیاز به حمایت مستقیم آمریکا می تواند روی پای خود بایستد و پلیس منطقه باشد ایران است.
به هر حال، خیلی از موضوع خود دور نشویم، در چنین شرایطی اگر یک سیاست اقتصادی صحیح وشفاف وجود داشته باشد قطعا اوضاع اقتصادی کشور نباید به این شکل باشد و قیمت ارز نباید به این حد تلاطم داشته باشد.
صدها مورد است که اگر بخواهیم درباره سیاست های اقتصادی ایران بشمریم می توانیم متوجه شویم که بیش از تحریم ها همان بی سیاستی و یا تلاطم سیاست های اقتصادی است که دارد به ایران لطمه می زند.
بحث هم مربوط به این دولت یا آن دولت نیست و حتی مربوط به این مجلس یا آن مجلس نیست.
هر دولت و هر مجلسی آمده قوانین و مقرراتی را وضع کرده و بعد قوانین ومقررات دیگر هم روی آن آمده که هیچ کدام با شرایط فعلی ایران همخوانی ندارد و به جای اینکه موجبات تسهیل کسب و کار و تجارت و گردش اقتصادی گردد موجبات گسترش رانت و فساد و قفل شدن کسب و کارها شده.
جنگ رسانه ای و روانی هم که مزید بر علت شده و موجب آن شده که دشمن موفق شود از پشت جبهه ضربه های سهمگین ای به کشور بزند و امروزه بمباران اصلی آنها نه از طریق هواپیما و جنگنده و یا... انجام می شود بلکه از طریق ضربه های اقتصادی و رسانه ای و روانی انجام می شود.
اقتدار کشور روی دو ستون استوار است، قدرت نظامی و حمایت مردمی.
آنها وقتی می بینند با قدرت نظامی نمی توانند کاری کنند در صدد می باشند به ستون دوم یعنی حمایت مردمی آسیب بزنند.
به نظر می رسد امروزه باید همه هم و غم خود را روی دفاع از ستون دوم بگذاریم چون اگر این فروبپاشد ستون اول نمی تواند ایستادگی کند.
شاید بد نباشد دولت و نمایندگان مجلس به سرعت به سمت حذف همه قوانین و مقررات تجاری و اقتصادی سابق و تدوین یک سیاست اقتصادی جدید باشند که مبنای آن مقابله با جنگ اقتصادی است.
همچنین بد نیست قوانین جدید مقابله با جنگ رسانه ای و روانی تهیه شود.
توان تحمل فشارهای اقتصادی مردم هم حد و حدودی دارد و قطعا اگر به سرعت به فکر این موضوع نباشیم تا به خودمان بیاییم می بینیم ضربه را از جایی خوردیم که فکرش را نمی کردیم.
در پایان بد نیست به این نکته اشاره کنم که تعداد بسته های تحریمی ای که طی سه سال گذشته بر علیه روسیه وضع شده بیش از سه برابر کل تحریم هایی است که طی چهل وپنج سال اخیر بر علیه ایران وضع شده اما روسیه از همان ابتدا روی تامین جبهه داخلی خود و مقابله با تاثیر تحریم ها روی مردم کار کرد و اجازه ندادند که قیمت ارزشان سقوط کند و یا شرایط اقتصادی به گونه ای شود که برخی رانت خواران بهره ببرند و جیب مردم خالی شود.
منبع روزنامه اطلاعات